سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی ات را اگر جایگاهی [برایش] نیافتی، نثار مکن. [امام علی علیه السلام]

ای کی یو سان

وقتی که بچه بودم مادرم گفت که بزرگ شده ای. برو و یک راهی پیدا کن برای ادامه زندگیت. بعد مرا راهی معبد کردند. البته معبدش هم مثل خیلی مسائل دیگه الان سکولار شده و دیگه رنگی از دین نداره.
تو معبد با استاد بزرگ خیلی صحبت می کنم. البته ایشان بزرگ و استاد ما هستند. مادرم سفارشم را کرده است هوایم را دارند ...
شینسه یک سامورایی است که الان تهران زندگی می کنه. یک مقدار قاطی داره. تازه جدیدا عاشق کینومی دختر حزب اللهی محله شون شده ؟!
یکی نیست به این بگه اخه تو که هنوز بچه ای نمی تونی شمشیر رو ببندی به کمرت چطور می خوای از یه خانم خوشگل و ظریف مثل کینومی محافظت کنی ؟! لبو از تو بهتره.
 
پادشاه را هم همتون می شناسید. البته پادشاه ها اغلب جا به جا می شن. هر سری درباره یکیشون صحبت می کنم.
 
مامانم خیلی دوستم داره. چند وقت یکبار می یاد دیدنم. یا یکی از اقوام را می فرسته که از حالم با خبر بشه. مخصوصا عمو تاناکی و تی شی تو دختر عموم خیلی به دیدنم می یان.
 
اینا خانواده من هستند. البته دوستانم در معبد سکولار هم هستند. با اونها بیشتر آشنا می شوند...
 
یک محصل معبد سکولار
ای کی یو سان



ای کی یو سان ::: پنج شنبه 85/7/20::: ساعت 3:37 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :3392
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
ای کی یو سان
ای کی یو سان شخصیتی است که سعی داره با فکر و اندیشه پیرامونش را خوب بشناسه. بهترین راه را انتخاب کنه. دوستاش شینسه و پادشاه هستند. البته در این مسیر سخت گیری های مادرش به او کمک زیادی کرده که بتونه از خنگیش کم کنه ...
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<